کجای این شب ابری ببینم روی - ماهت - را !!

ساخت وبلاگ

یک شبی  از این شبهای دراز پاییزی به خوابم بیا ...

به خوابم بیا با عروسکی در دست و یک بغل ترانه ...

به تعبیر تمام این همه  سالهای کودکی و جوانیم

که تورا به خواب دیده ام ...

یادت هست نازنین ؟

گل سرخی لای دفتر خاطراتمان بگذار

تا هر کلمه ات نوازشی باشد

برای تمام فصل های پاییزی

که نبودنت را با گریه تلفظ کرده ام

 پاییز یه حس عجیبی دارد !!

حس گم شدن ، حس گم شده ...

گم شده ای و دنبال گمشده ات میگردی !!

///

یادش بخیر اولین روز مدرسه و اولین معلم کلاس مطمنا همه دوستان

یادشون مونده که چقدر با دقت گوش میکردیم تا چیزی که به ما میگه

رو از قلم نیاندازین ...

آی با کلاه ...

آی بی کلاه ...

کاش اول در مورد کلاه میگفتی چه کلاه گشادی خدا سرمون گذاشت

تا مارو به این دنیا روونه کنه !!

ب ب ...

با ا میشه

بااا...

کاش معلم میگفتی این با رو آونقدر بکشیم تا به هم برسیم

با هم بودن رو تجربه کنیم ...

و کاش های دیگه ...

عالی جناب خدا ...

خودت هم میدونی که من عاشق این فصلم نه مثل بعضیا که فقط افه شو

در میارن نه ؛ من جاده های مه گرفته تورو عاشقونه زیر بارون قدم میزنم 

عاشقونه های معین تو جاده های پیچ تو پیچ جاده لونک به دیلمان پر از

خاطرات شیرینه اما ...بماند

از ما که گذشت عالی جناب خدا اما هوای آدماتو داشته باش

اینجا هوا بس ناجوانمردانه مزه اش تلخه ...

 

 

نوشته شده در یکم مهر ۱۳۹۶ساعت 9:33 توسط حمید عسکری اطاقوری| |

کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید

برچسب : ببینم, نویسنده : sobhbabarana بازدید : 358 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 18:21