بهار این همه زیبایی...محال است
محال است تو نیایی...!!
///
پشت پنجره
میان گریه های من
پشت آستینهای خیس یک مرد
- بهار - که بیاید
هنوز مفهوم - تو - پیداست
میان هق هق گریه هایش ...
کاش ...
وای کاش با اولین باران بهار بیایی...
حسرت هیچ چیز این دنیا نخورده ام جز ...
تمام این روزهایی دلپذیری
که - تو- کنارم نیستی ...
دردهایم را شعر
غصه هایم را ، قصه کرده ام
در عزای اشک می خندم
در میان خنده ای دیگران می گریم
بی تو ؛ می سوزم و می سازم
بی تو ؛ می سازم و می سوزم ...
کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : sobhbabarana بازدید : 263 تاريخ : چهارشنبه 16 اسفند 1396 ساعت: 16:14