امشب از باده خرابم کن و بگذار بمیرم ...

ساخت وبلاگ
 انگار خدا هم از دل آدمها خبر داشت 

که تو سرما و شب های دراز زمستون 

آدمها کم میارن ...

واسه همین نرگس خانوم رو فرستاد

نرگسی که تموم یک بهار رو 

تو دامنش خدا به ناز ریخته...

نرگس های حیاط خونه پدر 

بازم رخ نمایان کردن و اسه دلبری دیگه ...

تو نبودی _ بهار _

مرگ از کوچه ی دل ما هم رد شد

مادربزرگ را زمستان پر داد...


برف بود و برف ...

درد بود و درد ...

تنهایی ماند و تنهایی

و داغی که بر دلم

آتشی از درد گداخت...

کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sobhbabarana بازدید : 255 تاريخ : شنبه 22 دی 1397 ساعت: 3:44