بیایم در پاییز عشق را فریاد کنیم ...

ساخت وبلاگ

دیشب بارون ارومد از اون بارونای خوب پاییزی

سرم تکیه دادم روی شونه های پنجره ای که سالهاست

سنگینی درد رو داره تحمل میکنه ...

 

گویی آسمان گریه میکرد

ضجه هاشو میشد از پشت شیشه ها شنید

وقتی قطره هاش با لجاجت خودشون رو به شیشه می کوبیدند!!

 

نگاهی به پنجره ها همسایه ها کردم

راستی چرا مردم همه پنجره ها رو  رو زیبایی خدا بسته بودند؟!

چرا دیگه صدای شادی هلهله بچه ها نمی اومد ؟!

چرا دیگه دستهای گره زده بهم تو کوچه ها دیده نمیشد ؟!

دیگه نوای هیچ درویشی گوش هامون رو نوازش نمیکنه

دیگه کسی صدای هو یاعشق سر نمیده

دیگه چرا کسی عاشقی نمیکنه ...

 

پاییز اومده جان من ...

بیایم در کوچه های های شهر

فریاد – هو یاعشق – سر دهیم

بیایم بار دیگر زنده بودن قلبهایمان را فریاد بزنیم ...

هر چیزی که روزی کنار گذاشته بشه و ازش استفاده نشه

مطمنا از کار می افته و بی مصرف میشه

کار قلب - دوست داشتنه - بانو ...

-لطفا دوستم بدارم -

////

اولین قطره های بارون روی تک غنچه های مونده از تابستون سخت  دقایقی پیش :

 

نوشته شده در سوم مهر ۱۳۹۶ساعت 9:35 توسط حمید عسکری اطاقوری| |

کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید

برچسب : بیایم,پاییز,فریاد, نویسنده : sobhbabarana بازدید : 295 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 18:21