آسمان بی ستاره... عالی جناب...دادمان که دیگرراهی به آسمان تو ندارداین همه دود را هم نمی بینیکه روانه خانه ات کرده ایم !!!؟ نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: بیست و هفتم آبان ۱۴۰۱ ساعت: 12:5 بخوانید, ...ادامه مطلب
گم می شوم گم می شوم...در سادگی در خاک پاکپای چشمانت اینک منم ؛ آری منمناکام ؛ از کام چشمانت... سرمست انگور نگاهتمیشوم امشب... وقتی که مستی می چکداز تاک چشمانت... تیغ نگاهت را دلم ؛بر نمی تابدمی ترسد از بدمستیبی باک چشمانت امشب کنار غربتدلتنگی ام بنشینامشب کنارقلب من بنشین... اختر بباران ماهتاب من !از گوشه ی افلاک چشمانت... در آیه ریزان شب معراج لبخندمپر می کشد جان و تنم ؛از افلاک تا لولاک چشمانت,میشوم,امشب,آسمان,نقره,چشمانت ...ادامه مطلب
در جوار نیلی خزردر پناه جنگل انبوهدر حصاری از کوهبا درختانی پر از شکوفه هایبهار نارنجایستاده سبز سبززیر چترآبی آسمانلنگروددر مزارع شالی****من یک شاعر معمولیمدر شمال به دنیا آمدمدرجنوب با او حرف میزنمدر شرق با خودم راه میرومو در غرب به خوابش میرومچقدر دور از همیمچقدر دور از هم ...بخاطر همین استکه حرف, ...ادامه مطلب