زمستان است و سرد من آنقدرتمام این سالها را سرم گرم تو بودهکه حالا نیستی تمام روزهایمسرد و زمستانیست... نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: یکم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت: 7:53 بخوانید, ...ادامه مطلب
پنجره ها را باز کن... پنجره ی دلت را باز کن ... این روزها خاکسترم را به باد داده ام شاید ؛ شاید آخرین تکه هایش سهم تو شود... گویی دوست داشتن هم برای خودش فصل دارد !!! چرا فکر میکنم زمستان که می , ...ادامه مطلب
این شبهای کوتاه دیگر میترسم میترسم لحظه ای از خیالت غافل شوم و بیای و همه شان را ببری... خاطراتت را می گویم... مثل هوای بودنت... پ.ن فقط موقع رفتن مواظب باش کیسه ی خاطرات رو که می بری همراش این بو, ...ادامه مطلب