آن روزها در سکوت جنگل ابری در گل خیالم مرهمی بودم برای زخمهای تیشه و تبر... آن روزهای که برای سد نگاه آشفته ات پلی زدم به آسمان شبهای روشن برای ریختن سبد سبد ستاره از چشمانت... مانده بودم... ماندم با احساسی ترک خورده از بیشه زار جان و جان ... و عشق - قراری شد بین خدا و شیطان - آن روزها که بودی مرغ دلم را در سراب ته نشین کردم و این روزها گل خیالم پرپر میشود در شوره زار نبودن تو ... یادم بخیر تور,تورا,فرموش ...ادامه مطلب