کوچه های باران خورده

متن مرتبط با «پایانی» در سایت کوچه های باران خورده نوشته شده است

هرشب تنهایی ؛ همه شب تنهایی ( پایانی )

  • بگذرم از همه ها ... یا که برگشت کنم ؟!لحظه ای در پس یک ابر قشنگ چهره ی نورشد و دستم بگرفت با نوایی خوش آهنگ گفت به من :سفرت را تو برو ...بازکن بند اسارت از تن بگذر از مال و منال بگذر از این همه نجوای دروغ بگذر از همه نقش که رنگ وارنگ است بگذر از خود ،بگذر از او بگذر از عشق که دل را تنگ است بگذر از جاه مقام ...بگذر از جا ومکان ...بگذر از ...سفرت را تو برو عشق ها رنگینند ...این همه در پی یک یار دویدی بس نیست ؟!این همه در پی دلدار دویدی بس نیست؟!این همه چهره ی اغیار بدیدی بس نیست؟!این همه روز شدو در پی آن شب بگذشت این همه در پس ابری رخ مهتاب ندیدی بس نیستدیدی آخر به خطای خود رسیدی ؛ بس نیست؟!سفرت,هرشب,تنهایی,همه,تنهایی,پایانی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها