کوچه های باران خورده

متن مرتبط با «آمده» در سایت کوچه های باران خورده نوشته شده است

اردیبهشت آمده جان ، نمی آیی...!؟

  • اردیبهشت آمده جان ، نمی آیی...!؟ هستی در خیالمدر روح و روانممن مانده ام و قرنها چشم انتظاربه سلامی، به کلامی ...قرنهاست که نیستیخبر نمیگیری از من!!از منه بی تواز کسی که حالش غم دارددستانش می لرزددلش کسی را کم دارداز چشمانمآخ چشمانمچشمانی که اشک دارد...قرنهاست که رفته ایبعد رفتن _تو _شادی رفتقلبم گرفت...آرامش رفتزبانم بند آمدغم در نگاهم هرزه یکوچه وخیابان شددلم...دلم...آااخ دلم پژمرد...قرنهاست خاموشمحرفی نمی زنمو سکوتم...سکوتم...آااخ سکوتم هزار حرف دارد برای _تو_خاموشم و سرددلم آتش ...خلاصه می گویمدلگیرم از این جهاندلتنگتم...پ.ناعترافم این است :تو جان منی اما،از جان خودم دوست ترت میدارم❣️ نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: 19:15 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • پاییز آمده جان من ...

  • پاییز آمده و من به روزهای بدون تو  خرده خواهم گرفت  به هر یادی که مرا از چین دامنت دور و‌ دورتر کند...!! پاییز و‌جاده پاییزی و‌ رویایی لونک به دیلمان //// این پاییز خدا خدا میکنم که صدایم دوباره بگیرد نگران نباش با تو‌حرف خواهم زد ... از روزهای نبودن کسی برایت درد دل خواهم کرد از روزهای سرد تنهایی او ... برایت ساعتها از او حرف خواهم زد  وتو بی گمان پای حرفهای من خواهی نشست میدانم ... میدانم تو ب,پاییز ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها