چه سان سوخته ام من در هوای نگار... خدایا بمیران مرا از برای خودمکه در عاشقی دیدم فنای خودمشدم سنگ صبور غم دیگرانچه زود فراموش شد ماجرای خودمزهر دل شنیدم زهر پرده شوربی نوا دله من نشد بشنود، نوای خودمچه سان سوختم عمر را در هوای رفیقکه خاکسترم مانده در باد برای خودمبه ناشکری دیگران در هوای نگارنشستم شام هجران عزای خودمنگاهم در آیینه ها درد را عمق میگرفتخودم ماندم و پژواک و صدای خودمهمه راهشان راهی از دلدادگیستنرفتم کوره راهی بجز راه خودم نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: ششم فروردین ۱۴۰۳ ساعت: 19:21 بخوانید, ...ادامه مطلب