کوچه های باران خورده

متن مرتبط با «نیست» در سایت کوچه های باران خورده نوشته شده است

دلتنگ توام و این دیگر شعر نیست !!

  • دلتنگ توام و این دیگر شعر نیست !! تمام روزها و شب هایمان پرشده از جنگهای تن به تنجنگ انگار تن رنجور مارا نشانه گرفته در صف اول جنگ ایستاده ایم و‌ بهانه ای که ما را آواره کنددرپس این جنگها تنها کودکیمان ماندهبا چشمهایی همچون پیاله خون از گریه های ممتد شب...زخمیم از هزار جنگ نرفته سرم تیر میکشداز تمام گلوله هایی که نخورده ام!!_دلم هزار پاره استاز آواره گی که نکشیده ام!! نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: 12:31 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • در جانم جاری هستی نگران نبودنهایت نیستم ....

  • در جانم جاری هستی نگران نبودنهایت نیستم .... در وحشت این شب های بی تو که هوا پر شده از شب بو ها و آقاقیاپر از سایه ی ترسم... کاش و ای کاش؛آرام می خزیدی همچون سایه ای از پشت دیوارو یا خیالی امن از میان پنجره ...می ترسم،می ترسم از این شبها از سکوت دیوانه کننده اشاز نبودنت که آرام عشق در گوشم نجوا کنیاز این همه جاده های بی انتهاکه هیچکدامش به تو ختم نمی شوداز این همه همهمه ای که پایم رام را می کشدبه سراشیبی جاده ای که جز سقوط نیستاین مسافر خسته می ترسدمی ترسد که پیچاپیچ مشغله هایت فراموشش کنیمی ترسد و این ترس تا دندان مسلح که تاخود صبح شلاق بر پلک خوابهایش می زندمی ترسم...می ترسم از دستهایی که گرمای نبودنش لحظه لحظه تنهاییش را کشدارتر کندو شبهاش را به درازا بسپارد ...او می ترسد رنج این سفر در تنش بمانداین همه انتظاراین همه چشم براهی ...می ترسد از دستهایی که دیگر بوی بهار ندهد...می ترسد از اندوه و دردی که در جانش تنیده زخمی تازه تر سر بر آورد...می ترسد از قد کشیدن سایه های _ ناهمراه _از سکوت شبهایی که _ نشانی از صبح _ ندارد...کاش...کاش و ای کاش ...همانی باشی که در آینه _ بامن می خندی _کاش خورشید باشی که روشن کند دنیایی راکاش مهتاب باشی با ردی و نشانی از کوچه های مهربانی...نه مرغی حقی که در سکوت پنهان شب بی هیچ نشانیترس را در تنم جاری می کند.پ.نهیچ دانستی که همچون پیراهن برتنم لحظه ای دور شوم می میرم !؟ نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت: 9:39 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • آنقدر نیستی که حرفهایم را بالا نیامده در گلویم گمشان میکنم ....

  • آنقدر نیستی که حرفهایم را بالا نیامده در گلویم گمشان میکنم .... نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: سیزدهم اسفند ۱۴۰۲ ساعت: 19:28 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • به هوای سرخوشی تو مرا سوی خودت خواندی ؛ نه من دیگر ساده نیستم شدم استاد ؛ برو...

  •  در گذر از روزهای عمر آنقدر تجربه اندوخته ام که میدانم زندگی در هر برهه از عمر آدمی با ترکیبی از موفقیت و شکست پدید می آید تا روزهایمان را بسازد . زندگی همچون فصل ها بهار دارد دل انگیز تابستان دارد مل, ...ادامه مطلب

  • خستگی تفسیر چشمان غمگینیست که همیشه میخندد ...

  • خستگی ... حس مبهم تمام آدمیان است که احساس می کنند دلشان کوچکتر از تمام دردهائیست که روزگار برایش مقدر کرده...   خستگی ... تنگ شدن دنیای کسی ست  که فکر می کند روحش کوچکتر از تمام اندوهیست که خدا سهم, ...ادامه مطلب

  • پاییزی که تو نیستی

  • تکیه بر باد دیگر برایت از باد خواهم گفت از آخرین ویرانه هایی که در تنم فرو می ریزد پاییزی که تو نیستی  پاییز آمده  و تو نیستی  و این باد لعنتی که دارد مرا ذره ذره  با خودش می برد ...برچسب‌ها: پاییز, ن, ...ادامه مطلب

  • نیستی اما...

  • تکیه بر باد دیگر برایت از باد خواهم گفت از آخرین ویرانه هایی که در تنم فرو می ریزد نیستی اما... کاش ...دلتنگی های نبودن تومثل روزهای پاییزیکوتاه بود... کاش... برچسب‌ها: پاییز نوشته شده در بیست و نهم مهر ۱۳۹۶ساعت 20:41 توسط حمید عسکری اطاقوری| | , ...ادامه مطلب

  • باور اینکه نباشی ؛ کار آسانی که نیست ...

  • آدمهای ساده ای بودیمپروانه ها رو انگشتامونبا آرامش لونه میکردنشاپرکا واسه نشستنرو شونه هامون پرپر میزدنباروون که می اومدنگرون مورچه های تو لونه بودیمآفتاب که داغ میشددلمون واسه اینکه گلهایشمعدونی رو ایون خشک نشن هزار راه میرفتماه رمضون که جای خودش داشتسحر می پاییدیم که چراغهمسایه روشن بشهمیترسیدیم خ, ...ادامه مطلب

  • یکی هست که مرا جور دیگری می خواهد ...

  •  من تو را خواهم نوشت مثل صدای نرمینه ی باران  ... مثل یک خاطره در جاده ی خیس مثل یک پاییز دلنشین... تورا می نویسم دیگر مثل آهنگ آرام مثل یک شاه بیت غزلی ناب ... کمی غیر عاقلانه تر از حد معمول دیگران و بیشتر از بالهای سوخته و داغهای نشسته برتنم ... من تورا خواهم نوشت کمی آنطرف تر از تمام اشکهایی که برایت ریخته ام کمی بالاتر از کرختی دستانم میخواهم بنویسم تورا ... مثل یک شب آرام ... مثل شوق دیدن تو در شبی تاریک مثل شوق پرواز ... مثل عطر بهارنارنج و یاس و مریم ... می نویسمت مثل تمام آرزوهای خوب کودکیم مثل بی پروایی نوجوانیم ... مثل مستی جوانیم... اصلا بگذار تورا مست بنوی,یکی هست که همیشه عاشق منه,یکی هست که دیگه نیست,یکی هست که دیگه نیست مرتضی پاشایی,یکی هست که هر شب,یکی هست که نباشه نیستم,یکی هست که,یکی هست که دیگه نیست دانلود,یکی هست که هرشب واسه اون,یکی هست که دیگه نیست پاشایی,یکی هست که نیست ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها