کوچه های باران خورده

متن مرتبط با «جهان» در سایت کوچه های باران خورده نوشته شده است

روزجهانی چپ دست ها

  • روزجهانی چپ دست ها گفت: چپ دست بودنت یک اجبار بود و‌ خودت دخالتی در اون نداشتی !!گفتم : حق با تو هستش اما قبول کن زندگی کردن در میون این همه آدم راست دست هنر میخاد که داشتیم که زیرپاشون لهمون نکردن...///چپ دستای عزیز روزمون مبارک ❣️ نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: بیست و دوم مرداد ۱۴۰۲ ساعت: 8:52 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کجای این جهان خاکسترم را بر باد داده ای !!

  • کجای این جهان خاکسترم را بر باد داده ای !! خسته ام اما ...اما پرنده ها را که دیگر به خوبی می شناسمو این همه آسمان را فقط برای زیباییدر شعرهایم نقاشی نکرده امیادت نرود...برای همه درهای خانه ام کلونی ساخته امتا هروقت که آمدی پریشانیم را نبینیاین روزها هر صبح کنار آیینه می ایستم و خودم را می بندمبه سرخ آب و سفید آبی تا وقتی آمدینگران روزهای تیره ی گذشته ام نباشینمیدانم چرا ...اما قبل تر ها وقتی شماره ات را که می گرفتمتمام دنیا برای سلامتی من سوت می زدند...شماره ات را که می گرفتم خودم می شنیدم پچ پچ های عاشقانه ایکه پرندگان در گوش تو نجوا می کردندخسته ام بانو...باور کن خستگی تا مغز و استخوانم ریشه کردهنه دیگر می توانم بالی در بیاورم ...نه با این لبهای به کبودی نشسته میتوانم دیگردرحرفهایم برایت بال و پری کنار بگذارمتا بتوانی به سویم پرواز کنی ...تمام زمین و زمان را به پای پرنده ها گره زده ام تا بی نهایت ندیدنمتمام آنچه از تو مانده را باخودشان بردندنمیدانم خاطرات نداشته ام از تودر کدام کویر تشنه خواهد باریدکه هرشبش را خواب دیده بودتا تعبیر شود خوابش را ...! نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: هجدهم مرداد ۱۴۰۲ ساعت: 7:49 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جهان وحشت...

  • هرصبح تمام توانمو میزارم که به تنهایی از این دنیای وحشتناک این روزها نترسمدنیایی که هر ثانیه اش خبائث و شیاطین در لباسهاییموجه بودنشان رو به رخ میکشن...کاش توان بیاورم برای قدم زدندر روزهای بهتر...کاش خدا هم میدید کاش خدا هم کاری کندو به چند آیه و سخنی که قرنها پیش گفته اکتفا نکندما این روزها به خدای مهربانتری نیاز داریمخدایی که همه را به یک چشم نبیندخدایی که نه از روی رافت بلکه از روی عدالت حکم کندخدایی که خود حکم کندو خود هم اجرا کند نه اشرف مخلوقاتش!! نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: بیست و سوم آبان ۱۴۰۱ ساعت: 18:3 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جهان من

  • گم می شوم هر شب در خیال تو و تا خود صبح طی میکنم تمام کوچه پس کوچه های عشق را ...به گمانم اتاق کوچکم جهان بزرگی باشد !!جنگ است جان من جنگ !!!و بودن - خیال تو - غنیمتیستبر سقف آرزوی شبهایم ..., ...ادامه مطلب

  • امشب مهتاب به جهان ناز می فروشد...

  • گوشهایم را گرفته امو چشمانم را بسته ام...دیگر غوغای هیچ سکوتیدلم را آشوب نمی کند در تیرگی این شبهای بی غدار...وقتی عشق تو  در انتهای صفرترین ساعت عاشقی یاد تورا در آغوش گرم خوابهایم فریاد می کشد ...عالی جناب ...امشب مرا در خاطرت ورق بزن ...باشد که صبح با تو آفتاب در آغوش نکاه تو در مستی چشمت با آخرین فنجان قهوه قجری&nb, ...ادامه مطلب

  • تمام جهانم خلاصه ایست از یک اسب چوبکی ...

  • تمام کودکیم کفشهایی بود به کوچکی دلم تمام  هستیم آفتابی بود برشاخه های میخکیم گلوی سبز شکوفه های بهار شاخ و برگ  و صدا تمام حنجره ام لانه ای بود برای صدای چکاوکیم هنوز قصه آن پشت بام خانه پدر یادم هست که آشیانه ای بود برای دو بال لک لکیم هنوز در خاطرم مانده از مشقهای کودکی که صفحه ؛صفحه ی آن بود سهم نگاه بادبادکیم برای کودکیم که بود از نسل بزرگترها کسل کننده بود هدیه هایی از جنس عروسکیم در آن اصال,جهانم,خلاصه,چوبکی ...ادامه مطلب

  • گفتی که زمستانی از جنس خزانی ، در حسرت دیدار تو بهارم به جهانی

  • غربت نشین عبور آسمانی بی ستاره ام بعضی شکفته در نفس ابرهای پاره پاره ام من مانده ام و تمام  این غزلهای یخ زده من مانده ام و سکون پریشان بی چاره ام روی نگاه تو ؛ گویی مرده است ( حمید ) شب مانده است در گودی سیاه چاله ام باز میگذری همچون شهاب از چشم من آهسته تر دل بکن ازاین حرفهای  دوباره ام تنهاتر از پرنده بی تاب من که نبوده ای ؟! ببین دردفتر سپیدم هنوز پر از استعاره ام خاموش و خسته گذشته ای از کنار من کم نکن نگاهت را هنوز -من-یک ستاره ام   از آن همه مهربانی دیگر خبری نیست میان دلها !! خشکیده سرچشمه گویا دیگر آلوده نمیشود هیچ خوابی با رویا ... نوشته شده در بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۶ساعت 10:6 توسط ح,گفتی,زمستانی,جنس,خزانی,حسرت,دیدار,بهارم,جهانی ...ادامه مطلب

  • روز جهانی چپ دستها مبارک

  • امشب که مهمان توام دستم گره در دست توست امشب منم با شور و عشقجان منو جان تو دستان من  ۲۲مرداد روز جهانی چپ دستها مبارک ضمنا اصلا هم به ما ربطی نداره که چرا روز راست دست نداریم ؛ حتما یه چیزای خوبی تو ما دیدن که روزمون رو جهانی کردن ؛ وگرنه همه مردم دیگه آدمهای عادی هستن بیماری چاله ی روی گونه از م,جهانی,دستها,مبارک ...ادامه مطلب

  • تو آمدی و تمام جهان بهم ریخت...

  • در جوار نیلی خزردر پناه جنگل انبوهدر حصاری از کوهبا درختانی پر از شکوفه هایبهار نارنجایستاده سبز سبززیر چترآبی آسمانلنگروددر مزارع شالی****من یک شاعر معمولیمدر شمال به دنیا آمدمدرجنوب با او حرف میزنمدر شرق با خودم راه میرومو در غرب به خوابش میرومچقدر دور از همیمچقدر دور از هم ...بخاطر همین استکه حرف, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها