انگار خدا هم از دل آدمها خبر داشت که تو سرما و شب های دراز زمستون آدمها کم میارن ... واسه همین نرگس خانوم رو فرستاد نرگسی که تموم یک بهار رو تو دامنش خدا به ناز ریخته... نرگس های حیاط خونه پدر , ...ادامه مطلب
گوشهایم را گرفته امو چشمانم را بسته ام...دیگر غوغای هیچ سکوتیدلم را آشوب نمی کند در تیرگی این شبهای بی غدار...وقتی عشق تو در انتهای صفرترین ساعت عاشقی یاد تورا در آغوش گرم خوابهایم فریاد می کشد ...عالی جناب ...امشب مرا در خاطرت ورق بزن ...باشد که صبح با تو آفتاب در آغوش نکاه تو در مستی چشمت با آخرین فنجان قهوه قجری&nb, ...ادامه مطلب
گم می شوم گم می شوم...در سادگی در خاک پاکپای چشمانت اینک منم ؛ آری منمناکام ؛ از کام چشمانت... سرمست انگور نگاهتمیشوم امشب... وقتی که مستی می چکداز تاک چشمانت... تیغ نگاهت را دلم ؛بر نمی تابدمی ترسد از بدمستیبی باک چشمانت امشب کنار غربتدلتنگی ام بنشینامشب کنارقلب من بنشین... اختر بباران ماهتاب من !از گوشه ی افلاک چشمانت... در آیه ریزان شب معراج لبخندمپر می کشد جان و تنم ؛از افلاک تا لولاک چشمانت,میشوم,امشب,آسمان,نقره,چشمانت ...ادامه مطلب
امشب هزار فرفره نذر باد کرده ام تا خدا به طوفانی ببرد تمام غصه هایت را... چه شبیست امشب ... بارون نم پشت شیشه و دعای دستهای پاک هی بانو اگر نمی توانم باری از دوشت بردارم میتوانم غصه ات را که بخورم نمی توانم ؟! حمید عسکری اطاقوری |15:22 |بیست و هفتم خرداد ۱۳۹۶, ...ادامه مطلب