کوچه های باران خورده

متن مرتبط با «کرده» در سایت کوچه های باران خورده نوشته شده است

در آغوشم بگیر کسی میخواهد جانم بگیرد کسی که هرصبح در آینه مرا بغل کرده .

  • در آغوشم بگیر کسی میخواهد جانم بگیرد کسی که هرصبح در آینه مرا بغل کرده . می آید زبان می گشایی...می رود تنهایی درد میشود تا مغز و استخوانت ...پای در راه میشوی از گلهای سرسبد واژه بچینیبرایش قصه نجوا می کندتو می مانی شه زاده قصه های شب...و بیداری های بی مخاطب ...ثانیه به ثانیه در تو دلیل می شوددلیل لبخندهای بی گاهدلیل بی گدارهای هرگاه...دلیل بی بغض های بی پناه...دلیل زنده بودنت ...پ.نتو این نیم قرنی که عمر از خدا به زور گرفتم فهمیدم هرصبح باید دلیلی برای یبدارشدن و راه افتادن و زندگی کردن داشته باشی وگرنه این جهان به پشیزی نمی ارزد. نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: سوم اسفند ۱۴۰۲ ساعت: 19:36 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • سکوت کرده ام همچون دانه برف ...

  • سکوت کرده ام همچون دانه برف ...  برف می بارد... و همچون دانه برف سکوت کرده ام نه اینکه دلتنگت نباشم نه اینکه از یاد برده باشمت نه اینکه نگرانت نباشم ...سکوتم کرده ام ؛تا شاید دلتنگم شده باشی ...شاید میان این همه سکوت صدایم کنی...///از آن پشت شب صدا کن مرااز این درد و غم رها کن مرا... نويسنده :حمید عسکری اطاقوری تاريخ: بیست و هشتم دی ۱۴۰۰ ساعت: 8:21 بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زمستان است سرما کمین کرده میان آغوشهایمان ...

  •   نبودن تو  با هیچ واژه ای رام نمی شود شعرها ؛ اندوه تورا برایم به ارمغان می آورند   زودتر بیا ؛ زودتر  این زمستان دارد مرا می کشد  , ...ادامه مطلب

  • تورا گم کرده ام...

  • نیمه ام را گم کرده اممیان بوسه های باران بر غنچه های نوشکفته میان پچ پچ دو عاشقنشسته در گوشه ی پارک میان غروبهای دلتنگی نبودنت در عصرهای کشدار خرداد   میان صدای موذن مسجد هرصبح از مناره های  تکبیر رو به سجده ی خدا...   نیمه ام را کم گرده ام میان پچ رهگذران و حرفهای خاله زنک این مردمان با طعنه بر موه, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها