هی بانو...
شاید از این واژه های درهم و برهمم
چیزی روح ودلت را آرام نکند
شاید این حرفهای دیگر برایت
ذوقی نیاورد...
و هزار شاید دیگر ...
آخر میدانی چیست من یهویی افتادم
تو پاییز امسال !!!
آخر فکرش را هم نمیکردم این بار به پاییز برسم
اما تو ؛ هرشب حرفهایم بخوان
و در دلت ذوق کن و لبخندی بر لبانت بنشان
این نه بخاطر من ؛ بخاطر مردی که دلش را
با همین هذیانها گرم میکند تا
شاید...
شاید بهاری دیگر را تجربه کند
نوشته شده در یکم مهر ۱۳۹۶ساعت
21:32 توسط حمید عسکری اطاقوری| |
کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید
برچسب : هذیانهای,شبانه, نویسنده : sobhbabarana بازدید : 293 تاريخ : شنبه 8 مهر 1396 ساعت: 18:21