نگرانی...

ساخت وبلاگ

نگرانم!!!

نگرانی لحظه به لحظه نشسته در تارو پود روزها و شبهایم

نگرانم نگرانی از دیدار و بی خبری

از آخرین هم صحبتیمان نشسته در فکر و خیالم...

نمیدانم ماه شد سال یا قرنی

که نشانی از تو نمی آید

و پرنده خیالی که در لفافه قاصدکهای خوش خبر

همراه با نسیم خنکای صبح و بادهای گرم پائیزی

خبر از تو داشتند

دانه های گندم را از رچ های خیالم نچیده اند !!

حرفهای سرد از دلم بر می خیزد

با اهی جانسوز بر دل حرفهای سیاهپوش

که داغدار نبودنت هستند

حرفهای سیاهپوشی که بر متن تاریک تنهائیم

می نشیند ...

پائیز و این همه غربت

کجا در آسمان لحظه هایم در باورم دیده بودم!!؟

آسمان قصد باریدن ندارد

دریا آرام است و آرام با ماهی های مرده روی شانه هایش

همدردی میکند...

​​​​​​پ.ن

این همه آرامش مشکوک است

به آرامشی قبل از طوفان می ماند...


نويسنده :حمید عسکری اطاقوری

تاريخ: هجدهم آذر ۱۴۰۲ ساعت: 19:8

کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sobhbabarana بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 26 آذر 1402 ساعت: 8:06