پنجره ها سکوت را روزه گرفته اند...

ساخت وبلاگ

در غوغای نشسته در باد

این باد لعنتی این باد دربدر

زمزمه هایت را می چرخاند

آنگاه که گوش فرو برده ای

در آغوش دیگری ...!!

می خشکاند دست های پر از جوانه ام

ریشه های فکرم را

وقتی می کوبد بر پنجره نگاهم !!

به چشمانم سپرده ام باد را به بازی نگیرد

تا آخرین نگاهت از چشمانم ذوب نشود

سرخ

سفید

زرد

من

شب

زوزه ی باد...

تمام قرصهایم را خورده ام

دیگر هیچ چیزی نمانده در من

جز سکوتی که دیگر –کسی را- به یادم نمی آورد ...

حتی – تو –

تویی که تمام رفتن منی

از خودم ...

از لبخندهایم ...

از دردهایم ...

و از روزهای بی دغدغه ام ...

/////

چه زمستان بلا تکلیفی را تجریه می کنیم نه بارانی نه برفی نه حرفی ....


نويسنده :حمید عسکری اطاقوری

تاريخ: دوازدهم دی ۱۴۰۲ ساعت: 10:12

کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sobhbabarana بازدید : 19 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1402 ساعت: 16:11