پیراهن درد خیس خیس است روی بند تنهائیم هنوز...

ساخت وبلاگ

تابستان هم سرم را

با خورشید نبودنت گرم کرده

اما هنوز منتظر

بوسه های- بهار-م

این روزها که نیستی

فقط –دوستت دارم-

شاید کاریست که ازدستم بر می آید...

 


 جناب خدا...

ماههاست خواب ندیده ام !!

از همان لحظه ی که دست به یقه باتو هرشب

کلنجار رفتم

وهرصبح این تو بودی که پیروز شدی

پرچم زندگی رو باز  یک روز دیگر روی عمرم برافراشتی

و خنده های فاتحانه ات را هرروز به رخ کشیدی

جناب خدا...

دیگر آرزوی هیچ رویا وخوابی نمی کنم

وقتی روزت هر روز بادرد به من هدیه میکنی

انتظار شب رویا انتظار بیهوده ایست

راستی جناب خدا ...

من قبل از مرگم همه چیز رو به - خدا - خواهم گفت

کوچه های باران خورده ...
ما را در سایت کوچه های باران خورده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sobhbabarana بازدید : 240 تاريخ : چهارشنبه 17 شهريور 1395 ساعت: 2:32